میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

در ناپیداترین نقطه دیار وجود هر یک از ما، در گم‌ترین کوچه هستی‌مان، سرایی است؛
این مرکز ثقل هستی آدمی، برای هر کس رنگ و بویی خاص خودش را دارد؛
من اما بسیار گشتم در پی بازار یا صومعه یا مسجد یا قصر یا حمام یا عمارت و بلکه خانقاهی؛
لیک در نهایت نصیبم از این میانه، تنها میحانه متروک بود.

مرگ و زندگی؛ امروز و فردا؛ پوچی و معنا

چهارشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۷ ق.ظ

زندگی دروغ نیست، شاید هم به عقیده عده ای باشد اما خودم می دانم که من هرگز آن را به بازی نگرفته ام. شاید آدم آزاده ای باشم (لااقل از نظرم خودم) اما هرگز وا نداده ام؛ من جدی به زندگی نگاه می کنم. شاید از رفتارم کسی چیز دیگری استنباط کند اما خودم می دانم که هرگز زندگی را به بازی نگرفته ام؛ زندگی دور باطل زیاد دارد، ملال زیاد دارد اما باز هم ارزش زیستن را دارد. ارزش آن به بهشت و جهنم و حیات پس از مرگ نیست. زندگی فی نفسه ارزشش را در خود دارد. اگر قرار بر این است که زندگی با بهشت و جهنم معنا پیدا کند پس بهشت و جهنم خودشان باید با چه چیزی معنا پیدا کنند؟ یعنی اگر قرار است همیشه امروز را به حساب آینده زندگی کنیم پس اصلا ارزش "حال" چه می شود؟ شوخی بزرگی است این "آینده نگری"هایی که در باب حیاتِ جاودانه در دنیای پس از مرگ با آدم ها می شود. اگر قرار است چه در این دنیا و چه در آن دنیا همیشه به حساب آینده و دلخوشی به آن زندگی کنیم، پس اساسا ارزش حال را قرار است کی درک کنیم؟ آیا همواره باید وا پس برویم یا وا پیش برویم تا دلهایمان گرم شود؟ آیا امروز ما هم محصول دلگرمی های گذشته ما نبوده؟ اگر قرار بود برای امروزمان روزی جشن بگیریم پس چرا همچنان چشم به افق های ناپیدای فردا دوخته ایم؟ این لحظه موعود، آن آینده ناآمده، آن جاودانگی و سکون، و آن خیال آرام اساسا می تواند با وجود تجسم این مفهومِ کذاییِ "جاودانگی" میسر بشود؟ 

هنوز دارم حسرت روزها، لحظه ها و ثانیه ها و دقایق قشنگی را می خورم که ممکن است کسی آنها را به هوای آینده ای که معلوم نیست فرا رسیدنش تا کی می خواهد به طور بینجامد از دست بدهد. جاودانگی شوخی بزرگی با زندگی است که در عین معنادار کردنش آن را تباه می کند...این بزرگترین کشف این چند سالۀ من است...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۱
عبدالحسین عادل زاده

نظرات  (۱)

روحت شاد برادرم. با رفتنت کمرم شکست. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی